true
در دنیای مدیریت، خیلیها در شعار مدیران خوب، تحولگرا و استراتژیست هستند اما در عمل شاهد مدیریت با ذهن بسته، مخرب و جزئینگر هستیم.
در سوء مدیریت؛ مدیران غیرعامدانه و براساس عواملی مانند بیکفایتی، ناکارآمدی، ضعف دانش، ضعف تخصص، ریسک ناپذیری یا نداشتن برنامه و استراتژی نمیتوانند در انجام وظایف و اهداف سازمان موفق باشند.
جالب است بسیاری از این مدیران خودشان فکر میکنند که مدیر خوبی هستند، این افراد خودشیفته در طول تاریخ با توهمات و تصورات خیالی به نام مدیریت و خدمت، ضررها و زیانهای زیادی را متوجه کشور و مردم کردهاند.
اما هنگامی که فردی تواناییهای لازم برای مدیریت یک سازمان را ندارد و به عنوان مدیر انتخاب میشود دیگر نمیتوان نام آن را سوءمدیریت گذاشت، بلکه این مدیریت سوء است، در مدیریت سوء، مدیر کاملا میداند که در حال ارتکاب چه خطایی است، اما عامدانه آن را ادامه میدهد و بجای ارزشآفرینی برای سازمان به سیاستبازی مشغول میشود.
برخی افراد ضعیف، ناکارآمد و فاسد به صورت تعمدی، با سوءنیت و هدف قبلی به عنوان مدیر انتخاب میشوند تا افرادی که در کنارش هستند بتوانند از ضعف مدیریت او سوءاستفاده کنند، افراد فرصتطلب و سودجو فقط در کنار مدیران ناکارآمد میتوانند رشد کنند.
هنگامی که یک مدیر ناتوان را از یک سازمان کنار میگذارند و همان مدیر را در سازمانی دیگر به کار میگیرند معنای آن عمدی و آگاهانه بودن انتخاب برای مدیریت سوء است، سرنخ پروژههای نفوذ نیز همین جاست، بدیهی است هر کسی که نیروهای ناکارآمد، بیعرضه و قانونگریز را منصوب میکند عامل نفوذ است، حال این عامل نفوذ میتواند داخلی باشد یا خارجی؟
به قلم:
دکتر رضا حیدری نژاد
دکتری تخصصی مدیریت، مدرس دانشگاه، مدیر اجرایی شرکتهای تابعه وزارت نفت، گاز و پتروشیمی.
پایگاه خبری تحلیلی گیل بان: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اجرای رسالت مطبوعاتی، احترام به مخاطبان و اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
false
true
true
true