true
زمینههای ایجاد تمدن مهدویت با رویکرد بیانیه گام دوم انقلاب شکل میگیرد و مولفهها و کلید واژههای بیانیه گام دوم انقلاب درپی ایجاد ظرفیت ظهور، در مردم و نظام است و با هدف رسیدن به انقلاب جهانی حضرت حجت (عج) و زمینهسازی برای ظهور تدوین شده است.
اعتقاد به منجی به روایت کتب مقدس وغیرمقدس
واژه موعود در فرهنگ لغت معانی زیادی دارد که مهمترینش به معنی چیزی است که از قبل خبرش رسیده یا چیزی که وعده داده شده است. اعتقاد به منجی، از سرشت الهی انسان سرچشمه میگیرد و برخاسته از ذات و فطرت اوست. عقیده به ظهور منجى، یک عقیده مشترک جهانى و یکى از حسّاسترین فرازهاى عقیدتى ادیان و مذاهب و مکاتب و نیز از آرزوهاى دیرین بشریّت است. ادیان و مذاهب گوناگون از کسى که نجات دهنده بشریت است، سخن به میان آوردهاند؛ اگر چه در برخی موارد با یکدیگر اختلاف نظر دارند، با این حال عموماً ظهور او را نوید دادهاند، تا حدّى که حتّى شعاع آن در بین مکاتب و اقوام مختلف بشری نیز دیده مىشود. هرچند روایت موعود و منجی، روایتی اختلاف برانگیز است اما جلوه آن در تمامی ملل خودنمایی میکند. باور مردم جهان دو گونه است، باور به منجی موعود و باور به منجی موجود.
هندوان، زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان نام این منجی را به ترتیب «ویشنو»، «سوشیانس»، «ماشیح» و «حضرت عیسی» مینامند. در میان مسلمانان، هم اهل سنت و هم شیعیان این منجی را «مهدی» مینامند. منتها برخی از آنان میگویند مهدی که از اهل بیت پیامبر است هنوز به دنیا نیامده است. شیعیان چهار امامی (زیدیه) و شیعیان هفت امامی (اسماعیلیه) فرد دیگری را مهدی میدانند. اما از نظر ما شیعیان دوازده امامی، «مهدی» فرزند امام حسن عسکری است و اکنون حدود ١٢٠٠ سال است که در غیبت به سر میبرد. ارتباط و نیاز مخلوقات به امام، مانند ارتباط آفرینش آن چیزی که در زمین است، با آفرینش آدم و بنی آدم است، و به همین دلیل تشکیل جامعه ای که در آن ستم مفهومی نداشته باشد، و ستمگر بر سرنوشت مردم آن مسلط نباشد، دغدغه بشر از گذشته تاکنون بوده است، لذا مسئله مهدویت در کتابهای آسمانی مطرح شده است. در عهدین، امید بستن به جهانی روشن و نورانی که در آن آدمی بر همه خواستههای خود کامیاب، و از گناهان پاک شود، و از همه دلبستگیهای مادی و جلوههای زشت آن رهایی یابد، و به وجود منجی که برآورنده آرزوها و نیازها است، ایمان بیاورد، آشکارا دیده میشود.
واژه «شیعه» در زبان عربی به معنای «حزب» بوده و تنها به خاندان علیبن ابیطالب اطلاق میشود. نام امامیه نیز بهخاطر پذیرفتن امامت به معنای رهبری دینی برمیگردد که ساختار عقیده شیعیان را تشکیل میدهد. امامت از دیدگاه شیعه به معنای پذیرفتن اصول پنجگانه دین اسلام بوده که عبارت است از «توحید، عدل، نبوت، امامت و قیامت»؛ پس از حضرت محمد شمار پیشوایان شیعه به دوازده امام میرسد. از اینرو آنها «شیعه دوازدهامامی» شناخته میشوند. نخستین پیشوای شیعیان، حضرت امام علی و آخرین آنها حضرت مهدی است. باور شیعیان بر این است که هرکس بمیرد و این دوازده امام را نپذیرد کافر شمرده میشود. روایات شیعه در موضوع مهدویت بسیار زیاد و گسترده است و راویان مختلف بیش از شش هزار حدیث درباره مهدویت روایت کردهاند. مسئله مهدویت به صراحت در قرآن نیامده اما در کتاب «معجم احادیث الامام المهدی علیهالسلام» محققین برخی آیات قرآن کریم را مرتبط به موضوع مهدویت دانستهاند. مفسران شیعه دو دسته از آیات قرآن را برای مسئله مهدویت استفاده میکنند. آیاتی که بر ضرورت وجود امام تأکید دارد و آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین میدهد.
فرهنگ مهدویت و انتظار
مهدویت، یکی از آموزههای مهم اسلامی به ویژه شیعی است که بیشتر از منظر اعتقادی مورد توجه جامعه قرار گرفته است. مهدویت از نظر لغوی یا مصدر جعلی است به معنی مهدوی بودن و یا صفتی منسوب از مهدی است به معنی طریقه مهدویه یا نسبت مهدویه. انتظار در لغت به معنای چشم به راه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است، اما در اصطلاح و در فرهنگ و مذهب تشیع عبارت است از ایمان کامل بر امامت حضرت بقیهالله (عج) و امید به ظهور مبارک آن حضرت و تشکیل دولت کریمه و آغاز حکومت صالحان. در واقع انتظار اعتراض به وضعیت موجود و نپذیرفتن آن شرایط و تلاش برای آمادهسازی جامعه برای ظهور حضرت مهدی (عج) است. انتظار در مفاهیم دینی واژه بسیار مقدسی است تا آنجا که بسیاری از روایات انتظار فرج را بهترین اعمال و عبادات برشمردهاند.
فقط یک ایدئولوژی در دنیا به موجود بودن منجی پرداخته و آن مکتب شیعه است، در این مکتب پیروان به دعا، ارتباطگرفتن با منجی موجود و آمادهکردن خود برای ظهور او هدایت میشوند و منجی هم از شیعیان انتظار دارد در زمان غیبت با خدمت به جامعه و عمل به دستورات دین، آمادگیشان را برای ظهور او بیشتر کنند. در عصر غیبت توجه به اصول و بیّنات دین بیش از نشانههای ظهور مورد تأکید است زیرا از اصل دین و روایات میتوان به مصادیق نشانههای ظهور رسید اما از طریق نشانهها و مصادیق نمیتوان به اصل دین دست یافت. با توجه به اینکه از گذشته تاریخ تاکنون درگیر تطیبیقهای نشانههای ظهوریم بنابراین، ضرورت دارد در جریان تطبیقها معیارهایی را ایجاد کنیم تا نشانههای ظهور و مصادیق آن ضابطهمند شوند، قابلیت تطبیق داشته باشند و جعل نشوند و باید به نشانههای ظهور نگاه راهبردی داشت. یکی از وظایف ما مسلمانان، زمینهسازی و گسترش فرهنگ مهدویت و جلوگیری از تأخیر در ظهور آن حضرت است و باید از تمام ظرفیتهای موجود در جامعه استفاده کرد تا انتظار به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد.
در دعای امام زمان (ع) «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه…» وظایف منتظران ذکر گردیده است: عبادت و بندگی، دوری از گناه، نیت خالص، شناخت حرام الهی، پایداری در دین، سخن حکیمانه گفتن، کسب علم و معرفت، پرهیز از ظلم و دزدی، صیانت از چشم، پرهیز از سخن بیهوده و غیبت، علم اندوزی دانش آموزان و دانشجویان، کسب زهد و دوری از دنیاطلبی علما و دانشمندان، پندپذیری و قبول ارشاد، دستگیری از بیماران، طلب رحمت برای مردگان، رعایت احترام متقابل بین کوچک و بزرگ، تهذیب و تزکیه نفس داشتن جوانان، حیا و عفت بانوان و دختران، تواضع و بخشش ثروتمندان، صبر و قناعت فقرا و مستمندان، دستیابی توانایی دفاعی و تقویت ایمان و استقامت رزمندگان، چارهجویی و برنامهریزی برای تأمین امنیت اجتماعی و کاستن جرم و جنایت در عموم جامعه، اجرای عدالت و رفتار دلسوزانه همراه با قاطعیت حاکمان و فرماندهان، رفتار منصفانه و به دور از بغض بیپایه عموم مردم با حاکمان، تسهیل امکانات حج و عمره از طرف حاکمان و فرماندهان. با توجه به مطالب ذکر شده در این دعا میتوان اظهار داشت که این دعا هم بیان صفاتی است که برای منتظران راستین امام زمان (ع) شایسته است و هم بیانگر برنامههای حکومت مهدوی میباشد.
مهدویت در گام دوم انقلاب و امیده به آینده
انقلاب اسلامی ایران پایدارترین انقلاب در مقایسه با سایر انقلابهای معاصر است و این انقلاب با پشت سرگذاشتن فراز و نشیبهای فراوان، به مرحله ای از تکامل رسیده است که امروزه در معادلات جهانی به عنوان یک قطب تعیین کننده، ایفای نقش تأثیرگذاری دارد. این جایگاه رفیع در حالی بدست آمده است که جهان در حال گذر از یک پیچ بزرگ تاریخی است و انقلاب اسلامی برای نقش آفرینی بیشتر در آینده بشریت، با شرایط حساس و سرنوشتسازی روبهرو است. در چنین شرایطی باید دکترین و رهنامه جامعی تدوین شود تا چارچوب فکری و عملیاتی برای طی طریق در این مسیر پر تلاطم و دستیابی به قله پیشرفت مبتنی بر الگوی ایرانی اسلامی برای تمامی ارکان جامعه فراهم شود. بر اساس چنین ضرورتی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی، منشور و رهنامهای با عنوان بیانیه گام دوم انقلاب تدوین و ابلاغ کردهاند که ضمن ترسیم چشم انداز، راهبردهای تحقق آن را با استفاده از نظریه انقلابی که حاصل تجربهاندوزی از عمر چهل ساله انقلاب اسلامی است، تبیین کردهاند. بیانیه گام دوم انقلاب، رهنامهای است که با روایت تاریخی انقلاب آغاز میشود و در آیندهای امیدبخش امتداد مییابد. بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را میتوان به عنوان یک سند چشمانداز دقیق، مبتنی در راستای نیل به آرمانهای اسلام و انقلاب و نقشه راهی برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی دانست که با مطالعه دقیق آن، میتوان الگوی مدونی را برای یک نهاد اسلامی و با نگاه تمدنی استخراج کرد. آنچه که بیانیه گام دوم انقلاب دارای اهمیت است، آن است که به صورت شفاف آرمان بزرگی را برای انقلاب اسلامی با عنوان «ایجاد تمدن نوین اسلامی» بیان میکند. به عبارتی هدف غایی انقلاب اسلامی ایران را ایجاد تمدن نوین اسلامی بیان میکند. تمدن نوین اسلامی در جمله رهبر انقلاب با این تعبیر آمده است: «انقلاب اسلامی اینک وارد دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی شده است. عزیزان از انقلاب خود حراست و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی است، نزدیک کنید».
احیای تمدن اسلامی امری است که توجه تمام ملتهای اسلامی را میطلبد. در این بین انقلاب اسلامی به عنوان الگویی برای بازشکوفایی تمدن اسلامی میتواند راهنما و راهگشاه باشد. از آنجا که تمدن نوین اسلام به معنای پیشرفت همه جانبه است بنابراین باید در عرصههای مختلف پیشرفت صورت بگیرد تا هر چه زودتر به مقصد برسیم. بیانیه گام دوم انقلاب با نگاه فطری، برای همه آحاد جامعه که به اقتضای فطرت خویش نظر میدهند و بر اساس آن رفتار میکنند حجت است و ثانیاً از منظر کلامی برای آحاد جامعه که به آن مبانی اعتقاد و التزام دارند دلیل و راهنما خواهد بود. باید در مسیر گام دوم انقلاب با جامعه پردازی و تمدن سازی، آمادگی انقلابی را تقویت کنیم و یاس و ناامیدی را کاهش دهیم و گرایش به مهدویت هر چه بیشتر شود زمینه ظهور فراهمتر میشود. انقلاب اسلامی یک گام بسیار اساسی به سمت ظهور است؛ حرکتی متّکی بر قرآن، سنّت و امامت که با وقوع آن، توجه جهانی به مهدویت و موعود وارد فضای جدیدی شده است؛ زیرا با ابتنا بر مبانی دینی و شیعی، نگرشی نو و ابتکارگونه به موضوع مهدویت ارائه کرده است که در گذشتۀ تفکر و اندیشۀ اسلامی مغفول واقع شده بود یا لااقل برجستگی کنونی را نداشت.
مهدویت پژوهی در بستر تمدن نوین اسلامی
مهدویت پژوهی دارای ساختار و قواعد استاندارد مانند موضوع، مسائل، روش، مبانی و غایت است که در واقع این ساختار و قواعد در همه حوزههای دانشی مثل علم، رشته، میان رشته و گرایش ساری و جاری است. معارف مهدوی شیعی همه مراتب سه گانه «ذهنی – عقلی»، «قلبی – عاطفی»، «عینی – رفتاری» وجود آدمی را دربر میگیرد و همه آنها را به نوعی متأثر میسازد. بیشترین ظرفیت رویکرد راهبردی و آینده نگارانه به آموزه مهدویت در بستر تمدن نوین اسلامی؛ در نظامهای «دانشی و فناوری»، «اجتماعی»، «سیاسی و حقوقی»، «معنوی و عبادی»، «تربیتی و اخلاقی»، «فرهنگی و هنری»، «ارتباطی» و «اقتصادی» جهت حرکت به سمت تمدن زمینهساز ظهور (تمدن نوین اسلامی)، بروز و ظهور خواهند کرد.
جمهوری اسلامی ایران در حال حرکت به سوی تبدیل شدن به جامعه اسلامی است و بعد از جامعه اسلامی، دولت اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی باید شکل بگیرد؛ بنابراین برای رسیدن به تمدن اسلامی لازم است از دستاوردهای انقلاب اسلامی بهره برده و حرکتی رو به جلو داشته باشیم. هدف نهایی انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن نوین در زنجیره منطقی و مستمر است و برای تحقق آن بایستی پنج مرحله شامل؛ انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی پشت سر گذاشته شود تا آمادگی برای ظهور امام عصر (عج) فراهم گردد. انقلاب اسلامی در شناساندن اهداف متعالی به مردم، تبیین معنا و مفهوم صحیح و درست از انتظار، الگوسازی برای نسل منتظر، امیدواری به انقلاب جهانی مهدوی، آمادهسازی در حوزۀ فردی و اجتماعی برای نزدیک ساختن عصر ظهور منجی، خودباوری و تصمیم به زمینهسازی ظهور و …، برای رسیدن به نیل آرمانهای اسلام و انقلاب ایفای نقش میکند.
آینده پژوهشی در ظهور امام منتظر (عج) پاسخی روشن و جامع به پرسشهای فطری و بنیادین بشر در خصوص زندگی مطلوب و آرمانی آینده است. با وجود برخی تفاوتها که در پیش فرضها، مسئلهها و غایات، میان آینده پژوهی و مهدویت پژوهی است، تشابهات موجود میان آن دو، نسبتی تفصیلی را موجب گشته که امکان تعامل متقابل و تنگاتنگی را با حفظ استقلال معرفتی و روشی آنها فراهم می آورد. آموزههای مهدویت، میتواند از طریق ترسیم آیندهای دست یافتنی، در شکل دادن به روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی نقش آفرین باشد. این ترسیم از آینده را میتوان «چشم اندازی تجویزی» به شمار آورد که حلقه وصل مهدویت و تمدن جدید اسلامی است.
دکتر ابراهیم آذرپور
(عضو سرای اهل قلم ایران)
انتهای پیام/
false
true
true
true